برگ شصت و چهارم: ....

ديروز:
تو را که مرور ميکنم تمام ذهنم بوی عشق ميگيرد.آن وقت اتاق دلم شبيه خاطره کبوتر ميتپد ، کاش هيج وقت خاطره نشوی.
امروز:
وقتی قرار است نباشی زمان به نيامدنت گير ميکند. وقتی قرار است بيايی قلب ساعت به نبض زمان زنجير ميشود.
فردا:
وقتی خيال با تو بودن را سنجاق ميکنم به نگاه پنجره از همه چشمهای منتظر قشنگ تر ميشود.
+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۶ ساعت 11:20 توسط باران
|