برگ صد و چهل و ششم :....
رسیدن هم مثل نرسیدن، سخت بود. رسیدن آداب داشت... وقتی رسیده ای باید بمانی، باید بسازی، باید مدام یادت باشد که چقدر زجر کشیده ای تا رسیده ای، که آرزویت بوده برسی به اینجا. وقتی رسیدی باید حواست باشد ،تمام نشوی . . .
پ.ن: گم شده ام ...
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 11:1 توسط باران
|