ضمير ناخوداگاهم شده مثل بايگاني اداره هاي دولتي پر از پرونده هاي در هم و برهم ، پرونده هايي براي تمايلات واپس زده اي که بايگاني و چند تاييش هم گم شدند و چند تاييش هم مهر باطل شد خوردند و هر از چندگاهي نوبت رسيدگي به يکيشون ميشه و ديگران با بي ميلي نگاهش ميکنند.

 

پ.ن: و آدم برفي ها سَم نميخواستند ، يک فنجان فهوه داغ کافي بود...