برگ صد و چهاردهم :....
فکر میکنی اگه تمام اون داروی ظهور فیلمی رو که توی انبار دارم یکجا سر بکشم ...بتونم از خودم و خودت یه آلبوم درست کنم؟
میدونی...تو بد جوری با منی
من هیچی نمیگم... تو صبر کن تا این عکسهای لعنتی ظاهر بشن...
میفهمی که دروغ نگفتم...
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۸۷ ساعت 14:41 توسط باران
|