برگ نود و هشتم : ....
تمام مدت مسير، دستم را از پنجرهي باز ماشين، بيرون نگهميدارم.
نه اينكه به باريدن باران شكداشتهباشم، نشستن نرم قطرهها روي كف دستم مرا از بودن خودم مطمئن ميكند.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۸۶ ساعت 10:40 توسط باران
|